جمعه خان خراسان پور

مشخصات بلاگ
جمعه خان خراسان پور

بهره از روزِ جوانی ببرد آن پسری
که زِجان گوش به‌پند پدر پیر کند
خسرو(خراسانی)

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان
چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۴۱ ق.ظ

نقش جوانان درتأمین صلح

                         نقش جوانان درتأمین صلح

جمعه‌خان خراسان‌پور

دانشجوی، تِرمِ پنجم دانش‌کده‌ی حقوق وعلوم سیاسی دانش‌گاه‌غرجستان-کابل.

                
                                         ۵ حوت (اسفند) ۱۳۹۸

بیاکه نوبتِ صلح است و دوســــتی وعنایت

به‌شرطِ آن‌که نگوییم از آن‌چه رفت حکایت

                                    (سعدی)

مقدمه
برادری دراسلام، ایجاب می‌کند، دو نفری‌که باهم اختلاف دارند. باهم صلح و آشتی کنند، جامعه‌ی اسلامی، جامعه‌ای است هم‌آهنگ وهم‌کار، و در برابر افرادش وظایف و مسوولیت‌هایی را به‌عهده دارد. هر زمانی‌که افراد جامعه را؛ درحال ستیزه و به‌جان هم افتادن، اذیت وآزار ویا از بین بردنِ یک‌دیگر می‌بیند، نباید خاموشی اختیار کرده و به‌صورت تماشاگر و ناظر درآمده اجازه بدهدکه آتش دشمنی شعله‌ورتر شده توسعه‌ی ‌بیش‌تری پیداکند؛ بل‌که، افراد صاحب‌رأی و قدرت‌مند به‌ویژه جوانان جامعه، به‌منظور اصلاح جامعه با درنظر داشت عدالتِ اسلامی و دوری از هرگونه تعصباتِ قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی و تمایلاتِ نفسانی تلاش نهایی خود را انجام بدهند. دراین مورد، خداوند متعال می‌فرمایند «بین دو برادرتان صلح ایجاد کنید، درامر صلح، خدا را شاهد و ناظر بدانید و از عذابش بترسید، امید است که مشمول رحم خداوند قرار بگیرد»(10/حجرات).

واژگان‌کلیدی: صلح، نقش، جوان.

صلح: صلح یک واژه‌ی عربی است و معادل آن به‌فارسی(سازش، آشتی، دوستی و به‌مقابل جنگ) است. و هم‌چنین به‌معنای از بین بردنِ نفرت میان دو نفر یا دو گروه یا عده‌ای از مردم و بینِ دو کشور نیز آمده است. و دراصطلاع عبارت از عقدی است که بینِ دو طرف، در مورد بخشیدنِ چیزی یا گذشتن ازحقی درمقابل یک‌دیگر. به‌عبارت دیگر، قراردادی است‌که بینِ دو طرف جنگ یا دعوا نوشته یا شرایطِ تحتِ جنگ در آن قید می‌شود.(واژه‌نامه‌ی فارسی).

نقش: نقش درلغت به‌معنای صورت، شکل، تصویر آمده است و دراصطلاع به‌هر مسوولیتی گفته می‌شودکه هنر پیشه یا بازی‌گر، در صحنه‌ی نمایش به‌عهده دارد.(واژه‌نامه‌ی‌فارسی).

جوان: جوان درلغت به‌معنای بُرنا مقابل پیر، و هر چیزی‌که از عمرآن چندان نگذشته باشد گفته می‌شود(واژه‌نامه‌ی فارسی).

فردِ جوان دارای قدرت جسمانی، قوه‌ی ذهنی، بانمود، طراوت، نیرومندی‌روحی و روانی تعریف شده است.

صلح در دین مقدس اسلام

دین مقدس اسلام، دین صلح و آشتی است، و قرآن‌کریم، انسان‌ها را به‌صلح و آشتی، صمیمیت و دوری از کنه‌ورزی، جنگ ودشمنی امرکرده است. اسلام هیچ‌گاه به‌جنگ و دشمنی تأکید نکرده؛ بلکه دین اسلام مسلمانان را برای صلح، آشتی، صمیمیت، برادری و دوست‌داشتن یک‌دیگر، فراه خوانده و درنهایت به‌دفاع از دین، جان، مال و خاک امرکرده است. دین اسلام تأکید براین دارد که در مقابل متجاوزین از هر گروهی‌که باشند از خود دفاع کرده با آن‌ها بجنگند؛ اگر در راه دفاع از دین، ناموس، جان، مال و خاک کشته شوند درجه‌ی شهادت دارند.

خداوند برزگ در (1/ انفال) می‌فرمایند « یَسأَلُونَکَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفالُ لِلهِ وَرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِیْنِکُمْ وَأَطِیعُوا الله وَرَسُولَهُ إِن کُنتُم مُّؤمِنِین» خداوندمنان دراین آیه خطاب به‌پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند که از تو دربارۀ غنایم می‌پرسند و می‌گویند که غنایم چگونه تقسیم می‌شود و به چه‌کسانی تعلق می‌گیرد؟ بگو: غنایم از آن خدا و پیامبر است. و پیامبر به‌فرمان خداوند تقسیم آن را به‌عهده می‌گیرد؛ پس ازخدا بترسید و اختلاف را کنار بگذارید، و میان خود صلح برقرار نمایید، و اگر مسلمان هستید از خدا و پیامبرش فرمان برداری کنید.

هم‌چنین درآیه‌ی (56| اعراف) آمده است: وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا. یعنی؛ هرگز در زمین پس از آن‌که کار آن به امر حق نظم و صلح یافت به‌فساد و تبه‌کاری برنخیزند.

و رسول مکرم اسلام نیز صلح حدیبیه را امضا کرد و تا آخر، به آن وفا دار ماند. و صلح حدیبیه نیز برای خیر و فلاح امت اسلامی توسط رسول معظم اسلام امضأ شده است.

اما صلحِ زمان پیامبرگرامی اسلام باصلح دینای غرب امروزی به‌ویژه کشورهای ابرقدرتِ مستبد و دشمنان اسلام، زمین تا به‌آسمان تفاوت دارد. صلح در اسلام برای آشتی، دوستی و صمیمیتِ همه‌ی امت اسلامی بود و است و پیامبرگرامی اسلام، برای وحدت و یک‌پارچگی جهانِ اسلام صلح می‌کردند، نه برای زیرسلطه گرفتن گروه و نژادی، صلح در اسلام برای رضایت خداوند متعال وآسایش مسلمانان است؛ نه به‌خاطر رسیدن به‌قدرت واِعمال حاکمیت بر بقیه اقوام و ملت‌ها.

سرزمین پارچه پارچه شده و اقوام ستم کشیده‌ی کشور عزیز من و شما که درطی چهار دهه جنگ و بدبختی، ظلم و استبداد به‌سر برده است. از هرکشور و سرزمین دیگرکرده نیاز مبرمی به‌صلح دارد؛ ولی باکمال تأسف پروسه‌ی صلح افغانستان در مسیرمنحرف درحرکت است. و طرف‌های دخیل در روند صلح افغانستان از روی صداقت و برای رسیدن به‌صلح و ثبات دایمی درکشورِ من و شما عمل نمی‌کنند؛ بل‌که طرف‌های مذاکره‌ی صلح افغانستان که یک طرف آن امریکا و طرف دیگرآن گروهی به‌نام طالب است. هردو گروه هدف‌های مغرضانه و حِسِ نامیمونی دارند.

هدفِ گروهِ طالب یا همان مخالفین دولت افغانستان، برای رسیدن به‌قدرت و پیاده کردنِ امارت اسلامی است. امارت اسلامی یک نامِ به‌ظاهر اسلامی است و برای فریب ملت مسلمان، سنتی و مورثی این مرز وبوم است. درحقیقت امارت اسلامی بهانه‌ای است برای ستم‌گری و توحش بقیه‌ی اقوام و ملیت‌ها.

جناح دیگری‌که در روند صلح افغانستان نقش برازنده‌ای دارد، امریکا است. امریکا؛ یعنی همان دوست ظاهری و دشمن باطنی ملت افغانستان و تمام امت اسلامی، در صدد این است تا غلام مطیع و فرمان‌برداری را برای خود یکی پی دیگر، پیداکرده دراین سرزمین حاکم بسازد و اهداف پَست و رذلانه‌ی خود را که همانا د‌شمنی و ریشه‌کن کردن اسلام است، به‌واسطه‌ی اجیران و غلامان حلقه به‌گوش خود پیاده کند. انشاءالله این آرمان شوم خودرا به‌گور خواهدبردند.

نقشِ‌جوانان درتأمینِ‌صلح

جوانان ستون فقرات یک کشورهستند، نقش و منزلت بارزی درتأمین صلح دارند. برای این‌که نقش جوانان درتأمین صلح تأثیرات مثبتی‌را دارا باشد و از نیروی مادی و معنوی جوانان، خود بتوانند به‌صورت درست استفاده کرده، ملت و طرف‌هایی درگیر را تحتِ شعاع قرار بدهند. باید ویژگی‌هایی زیر، در رگ، خون، گوشت و پوستِ هرجوانِ‌جامعه نهفته‌باشد، به‌صورتی‌که نشانه‌های آن، درباطن وظاهر طیف‌جوان مشاهده شده وباور ملت را به‌صورت صد درصدی کسب کنند.
پاس‌داری ازمتون دینی: دراین زمینه شک و تردیدی وجود نداردکه پاس‌داری از اسلام و مقدساتِ دینی وظیفه‌ی بزرگ و مهمی دینی به‌شماره می‌رود. هرفردی‌که خودرا منسوب به‌اسلام می‌داند و مسلمان است. باید از اسلام پاس‌داری کند.
پاس‌داری از اسلام از جای‌گاهِ ویژه‌ای برخوردار است؛ نتیجه‌ی آن را قرآن‌کریم رست‌گاری معرفی کرده است؛ اما آن‌چه مهم است، صفات و ویژگی‌هایی پاس‌داران است تابه‌چنین شرف عظیمی نایل آیند.

۱. ایمان‌داری: ثمره‌ی ایمان به‌خداوند(ج)، باعثِ تقویتِ قلب و بلند بودن روحیه و مورالِ رزمی جوانان می‌شود. پروردگار درقرآن‌کریم می‌فرمایند«هرکه به‌خدا ایمان آورد، قلبش هدایت می‌شود والله متعال برهمه چیز آگاه است (تغابُن|11).

۲. تقوا و پرهیزگاری: تقوا و پرهیزگاری قوی‌ترین اسلحه و تجهیزات است. جوانانِ جامعه‌ی اسلامی، باید با لباس تقوا ملبس باشند، تقوا سبب نزدیک شدن به‌خداوند متعال می‌شود. هرگاه جوانان تقوا را پیشه‌کنند به‌خداوندمنان نزدیک می‌شوند، و هرکه به‌خداوند تقرب حاصل‌کرد، پیروزی‌را ازآن خود می‌کند. خداوند دراین مورد می‌فرمایند« گرامی‌ترین شما در نزد خدا، با تقواترین شما است» (حجرات|13).

۳. امانت‌داری: جوانان جامعه‌ی اسلامی باید امانت‌دار باشند و امانت خود به‌دو بخش تقسیم شده است.

الف. امانت‌معنوی: برزگ‌ترین امانت، امانت‌معنوی است که نزد هر مسلمانی موجوداست. ارزش‌های دین مقدس اسلام به‌عنوانِ امانتِ الهی است. تمامی امتِ اسلامی باید آن‌را حمایت وحراست نمایند، عقیده، ایمان وازرش‌های دینی، همه از امانت‌های معنوی به‌شمار می‌روند. مسلمانان نباید درآن خیانت کنند.

ب. امانت‌مادی: پاس‌داری از امانت‌ملی وظیفه‌ی هرشهروندِ جامعه است؛ اما از آن‌جایی‌که جوانان نیروی‌بارز وآینده‌سازان جامعه هستند، لازم است تا از خیانت ملی درحقِ جامعه‌ی دوست‌داشتنی‌شان جلوگیری نمایند.
بنابرین، امانت‌داری و حفظ آن از وظایفِ هرمؤمنی به‌شمار می‌رود. پیامبرگرامی اسلام، خیانت در امانت‌را از خصلت‌های منافقین برشمرده است و می‌فرمایند «نشانه‌های منافق سه چیز است.

یک. وقتی‌که سخن‌زند، دروغ گوید.

دو. وقتی‌که وعده‌کند، خلاف کند.

سه. وقتی‌که امانتی برای آن سپرده شود، خیانت کند».

۴. داشتن فهم‌ودانش: جوانان مسلمان باید، با زیورِ علم‌ودانش آراسته باشند، چون جهل و بی‌خبری از امور، باعث رکود لشکر می‌شود. فهم‌ودانش، سبب می‌شودکه جوانان بانیروی علمی‌شان ازحریم اسلام دفاع کرده، طرف مقابل‌را از راه گفت‌وگو ورفتارِ احسن قناعت دهند، تا ازخشونت دست کشیده به‌صلح وامنیت دایمی وسرتاسری دست یابند.

زمانی‌که خوارج، علیه‌ی امیرالمؤمنین حضرت علی(کرم الله وجهه) قیام کردند، خلیفه‌ی پاک طینت نخواست به‌جنگ بپردازد ودست به‌سلاح وشمشیر مبادرت ورزد.

۵. قوت‌و مهارت مسلکی: یکی از ویژگی‌هایی مهمِ جوانان قوت فیزیکی ومهارت‌های مسلکی آن‌ها است‌که باید ازآن برخوردار باشند.

قوت فیزیکی؛ یعنی ازصحت و سلامت جسمی برخوار باشند و از مهارت‌هایی مربوط به‌وظایف‌شان بهره‌ای کافی داشته باشند. خداوندمتعال درقرآن‌کریم می‌فرمایند«پیامبرشان، برای‌شان گفت: طالوت را فرماندِه شما تعیین کرده است. گفتند: چطور او فرماندِه ما باشد؛ درحالی‌که ما سزاواتریم برفرماندهی نسبت به‌او، چون‌او، مال بیش‌تری ندارد. پیامبر(ص) فرمودند: خداوند(ج) او را برای‌شما برگزیده است و او را دانش بیش‌تر وجسم‌قوی‌تر داده است». (بقره|247).

ویژگی‌هایی‌که دربالا یاد داشت شد. در وهله‌ی‌نخست، برای هرجوانی لازم است که این ویژگی‌ها را داشته باشد. باداشتنِ این ویژگی‌ها، جوانان توانایی هر اقدامی‌را در راستای تأمین صلح و عدالت اجتماعی دارند.

جوانان، برزگ‌ترین نسل در تاریخ بشری هستند و طبق معمول اکثریت نیروهای امنیتی‌و دفاعی‌را جوانان تشکیل داده‌اند. ودرقسمت دفاع از دین، نوامیس‌ملی و تمامیت ارضی کشور، سنه سپرکرده و حتا از جان‌های شیرین خود دریغ نمی‌کنند. همین جوانان هستندکه از تحصیلات‌عالی، نیروی فیزیکی و اندیشه‌های‌عالی برخوردارهستند؛ بنابراین، باتوجه به آرمان‌هایی جوانان در راستای تأمین صلح دایمی، نقش آن‌ها درپروسه‌ی صلح به‌صورتِ صد درصدی مهم است. جوانان حق دارند که در روندِ صلح، سهمِ گسترده‌ای داشته باشند و خواسته‌های خودراکه برخاسته از اندیشه‌ی جدید و متفات با اندیشه‌ی نسل‌های گذشته است، مطرح کنند؛ زیرا جوانان برزگ‌ترین سهم‌را در نیروهای‌دفاعی‌و امنیتی دارند و حتا بیش‌ترین تلفات درکشور از طیفِ جوان دیده شده است.

اما، باکمال تأسف، دولت و اکثریت سیاسیونِ جای‌گاه‌طلب، هنوز درصدد این هستندکه رشد و مشراکت جوانان‌را در راستای مسایل کلان‌ملی، هم‌چون پُست‌هایی کلیدی: وزارت‌خانه‌ها وادارات مهمی‌که تصمیم‌گیری‌ها، درجهتِ تعیینِ سرنوشتِ کشور، به‌ویژه پروسه‌ی صلح افغانستان که سرنوشتِ صلح و سایر مسایل مهم کشور، گرِه‌خورده به‌سرنوشتِ جوانان است. محدود ساخته و حتا به‌صورتِ کلی به‌حاشیه برانند، که این عمل‌کرد باعثِ تضعیف روحیه‌ی جوانان وکاستن حسِ وطن دوستی و فعالیت‌های مثبت جوانان می‌شود.

نتیجه‌گیری
طوری‌که روند صلح افغانستان، از چندین سال به‌این طرف ادامه دارد. گزینش‌های هیأت مذاکره کننده‌ی صلح، طرف‌دارانه و براساسِ تقسیم قدرت، و قوم خاص از طرف دولت صورت گرفته است، هنوز، همین روند ادامه داردکه تاکنون، ما شاهد هیچ‌گونه پیش‌رفت و نتیجه‌ی مثبتی در راستای دست‌یافتن به نوید و نقشه‌ای‌که در روشنی‌آن، درآینده راه را یافته، درجهتِ دست‌یافتن به‌یک صلح دایمی و همه شمول، آن مسیر، ادامه داده شود، نیستیم. یک نمونه‌ی بارزِ خودخواهی و برترجویی دولت را می‌توان درانتخابات مجلس نمایندگان درسال 1397 و انتخابات ریاست‌جمهوری - سال 1398 عنوان کرد که یک چالش بزرگ وناامیدکننده، برای ملت، به‌ویژه طیفِ جوان و دانش‌آموخته‌ی این کشور است.

بنابراین، باید در روند صلح میان افغانستانی، گزینش هیأتِ مذاکره کننده باطرف مقابل، چه ازطرف دولت ویا ازطرف دولت بامشارکت احزاب ‌سیاسی و روحانیون، از میان روشن فکران، علما، جوانان دانش‌آموخته و مجرب، تشکیل و وارد گفت‌وگوی صلح میان افغانستانی شوند، بی‌تردید که نقشِ جوانان دراین پروسه‌ی سرنوشت‌ساز، تأثیر چشم‌گیری خواهد داشت. برای این‌که جوانان بدونِ جانب‌داری ازطرف‌هایی درگیر واحزاب سیاسی، به‌صورتِ عاقلانه و عادلانه موضع گرفته و نظریات جدیدشان‌را که برخاسته ازحِس خداپرستی و وطن دوستی است، ابراز و مصالح علیای جامعه را درنظر گرفته، رضایت جانب مقابل‌را به‌صورت حتمی به‌دست می‌آورند.

درصورتی‌که دولت، احزاب سیاسی و اشخاص برتری طلب، به‌خواست‌هایی مشروع جوانان تمکین نکرده، درگزینش هیأت مذاکره کننده‌ی صلح میان افغانستانی، جانب‌دارانه و براساسِ خواست‌های سیاسی وحسِ قدرت‌طلبی و به‌خاطر بقای خود، در بدنه‌ی دولت اقدام کنند. و افرادی‌راکه از شایستگی، خلاقیت، مهارت‌های‌فنی‌و علمی برخوردارنیستند، تعیین کنند، و برای جوانان سهمی قایل نشوند و نقشِ جوانان دراین پروسه‌ی سرنوشت‌ساز که (جوانان محق سهم گسترده‌ای دراین روند هستند) ندیده گرفته شود، وحق مسلم جوانان‌را به‌باد فنا بدهند، به‌یقین کامل گفته می‌توانم که پروسه‌ی صلح میان افغانستانی، بدون رول اساسی جوانان مثمر نخواهدبود. وهیچ نتیجه‌ای مثبت وچشم‌گیری نخواهد داشت.

امید می‌برم این‌که نقشِ جوانان در پروسه‌ی صلح میان افغانستانی، درنظرگرفته شود و از اندیشه‌ی نسل جوان که به‌صورت کلی متفاوت‌تر از اندیشه‌ی نسل‌های قبلی است استفاده شود. تا یک صلح همه شمول و پایدار درکشور برقرار شود و مردم افغانستان به‌کمک خداوند متعال در یک فضای امن، دوستی و هم‌دیگر پذیری، به‌دور از هرگونه تشنج، انتحار، انفجار و وحشت زندگی آرامی داشته باشند و شاهد هیچ‌گونه غم و اندوۀ ملت رنج کشیده‌، و سرا زیر شدن اشکِ چشمِ هیچ مادری در این مرز وبوم نباشیم. پایان بحث به‌سخن حضرت سعدی (رح) شاعر نام‌ور زبان فارسی!

اگر صلح خواهــــــد عدو سر مپیچ

اگر جـــــــــنگ جوید عنان بر مپیچ

 

لینک نشر این نبشته در سایت خراسان زمین!

http://khorasanzameen.net/php/read.php?id=4667

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۴۱
جمعه خان خراسان پور
جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۳۷ ب.ظ

شعر خسرو خراسانی

بهره از روزِ جوانی ببرد آن پسری

که زِ جان گوش به‌ پند پدرِ پیر کنـد

           خسرو(خراسانی)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۳۷
جمعه خان خراسان پور
پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۹:۳۶ ق.ظ

سرگذشت زبان فارسی


برگزیده‌ای از کتاب «سرگذشت زبان فارسی در صد سال پسین و چند مقاله‌ی دیگر»

جمعه‌خان خُراسان‌پور دانش‌جوی تِرم پنجم دانش‌کده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانش‌گاه غرجستان
                                                                         ۵ دلو (بهمن) ۱۳۹۸

کتابِ "سرگذشت زبان فارسی درصدسال پسین درافغانستان وتاجیکستان وچندمقاله‌ی دیگر" اثر پرافتخارِ مرد نام‌ور نجم (کاویانی) باهمت وحمایت (کانون فرامرزی فارسی‌زبانان) درکابل به چاپ رسیده است وبه روز دوشنبه تاریخ 9 جدی 1398خ. درنمایش‌گاه دایمی کتاب آریانا، رونمایی شد.

کتاب سرگذشت زبان فارسی ازحجم کم ومحتوای چشم‌گیری برخوردار است. مطالعه‌ی این کتاب، خواننده را ازسیاست‌های مغرضانه، ظالمانه، قوم‌گرایانه‌ وزبان ستیزانه‌ی شئونسیم درصدسال پسین که ازسال (1292 تا 1392خ)ازدوره‌ی حکومت امیرحبیب الله تا دوره‌ی حکومت حامد"کرزی") را شامل است. آگاه می‌سازد وبه‌خواننده توانایی وانگیزه می‌بخشد تا این‌که ازخواب گران بیدار شده وبرای جلوگیری ازحق‌تفلی وستم‌روا داشتن بر زبان فارسی وفارسی زبانان چاره‌ای باندیشد.

کتاب سرگذشت زبان فارسی، اشاره‌ای اندکی به آغاز دوره‌ی انحطاط، ستم‌گری، قوم‌گرایی ، زبان‌گرایی وزبان ستیزی، در زمان حکومت امیرعبدالرحمن (1880-1901م) داشته است؛ سپس سیاست‌های پارسی ستیزی، تفریقه‌اندازی وعصبیت‌های قومی از دوره‌ی حکومت امیرحبیب الله(1901م-1280خ) تا دوره‌ی حکومت حامدکرزی(1392خ) را به‌وضاحت بررسی کرده است. من دراین‌جا به چندنمونه‌ی بارز آن اشاره می‌کنم.

محمود طرزی، درمقاله‌ی بلندی، باعنوان"زبان واهمیت آن" درسراج‌الاخبار، ازجمله نوشت که:… زبانِ رسمی دولت متبوعه‌ی مقدسه‌ی ما، زبانِ «فارسی» وزبانِ ملتی ما، زبانِ «افغانی» می‌باشد. وی، بارها در نوشته‌های خود تأکید می‌کندکه هرقوم، هرملت به‌زبانِ قومی وملتی خود زنده است. (تکیه روی کلمات درهمه‌ی متن ازنویسنده است)

طرزی درمقاله‌ی با عنوان "زبانِ افغانی، اجداد زبان‌هاست" باردیگر به‌مسأله‌ی زبان می‌پردازد ودر پایان مقاله نتیجه می‌گیرد که: "زبانِ افغانی اجداد زبان‌ها وملت افغانی اجداد اقوام آریا می‌باشد" البته روشن است که مرادِ محمود طرزی از"زبان افغانی" همانا"زبان پشتو" و"ملت افغانی" همانا پشتون‌ها است. اما طرزی به‌منظور اثبات نظریه‌ای" زبان افغانی، اجداد زبان‌ها وملت افغانی، اجداد اقوام آریا است" اسناد ومدارک عملی، تاریخی، زبان‌شناسانه وقوم شنانه ارائه نمی‌کند. طرزی از زمره‌ی نخستین کسانی درافغانستان است که واژه‌ی"زبانِ ملتی" را به‌کار می‌برد وزبان را با سیاست، قومیت ونژاد گرِه می‌زند، ودراین زمینه به‌باستان‌گرایی نیز روی می‌آورد. وی، زبانِ فارسی را زبان رسمی دولت وزبان افغانی(پشتو) را زبانِ ملتی(متعلق به ملت) می‌داند؛ درحالی‌که زبانِ فارسی نه‌تنها زبانِ رسمی دولت؛ بلکه زبان‌ملی کشور وزبانِ جمهورِ مردم نیز بوده وهست. اما امتیازِ ملتی بودن را تنها به‌زبان افغانی(پشتو) می‌بخشد. این ادعای طرزی تا امروز توسط گروه‌های برتری‌جو وفارسی‌ستیز به‌پیش‌برده می‌شود.(کتاب سرگذشت زبان فارسی- نجم کاویانی، صص22،21و23).

طرزی درپی ادعای بالا، برنامه‌ی درازمدتی‌را برای کنار زدن زبانِ فارسی وجاگزین کردن زبانِ پشتو به‌جای‌آن، درگام نخست درنظام اداری وآموزشی مطرح، معماری ومدیریت کرد. وی، درهمین راستا نظریه‌ی"واجب" بودن آموزشِ تنها زبانِ پشتو را برای همه‌ی مردم کشور پیش‌کشید ودرسراج‌الاخبار نوشت:"ما… زبانی مخصوصی‌را … مالک می‌باشیم که آن زبان را، زبانِ افغانی می‌گویند… تنها مردمانِ افغانی‌زبان نی(نه)؛ بلکه همه‌ی افرادِ اقوام مختلفه‌ی ملت افغانستان را واجب است که زبانِ افغانی وطنی ملتی خود را یاد بگیرد.

درمکتب‌های ما، اهم‌ترین آموزش‌ها، باید تحصیل زبانِ افغانی باشد. ازآموختن زبانِ انگلیزی، اردو، ترکی، حتی فارسی، تحصیل زبانِ افغانی را اهم واقدم باید شمرد.

به‌فکر عاجزانه‌ی خود ما، یگانه وظیفه‌ی انجمن عالی معارف، باید اصلاح وترقی وتعمیمِ زبانِ وطنی وملتی افغانی باشد. ( برای دانستنِ معنای زبانِ ملتی به‌اصل کتاب رجوع کنید)

محمود طرزی، تنها آموزش زبانِ پشتو را "واجب" یعنی وظیفه‌ی دینی مردم می‌داند؛ اما آموزش زبانِ فارسی را که زبانِ مشترک واکثریت مردم افغانستان است، در ردیف آموزشِ زبان‌های بیگانه یاخارجی، مانند: انگلیسی، اردو وترکی قرار می‌دهد. بدین ترتیب پایه‌های سیاستِ تفرقه وتبعیض نسبت به زبانِ فارسی درکشور، پی‌ریزی شد، وهنوز که هنوز است ادامه دارد وکفاره‌ی آن‌را مردم ما می‌پردازد.

محمود طرزی، رسمیت زبانِ فارسی‌را در دوره‌ی سلطنتِ احمدشاه درانی، از یادگارهای حکومت سابقه‌ی ایران (دوره‌ی افشار) می‌داند. وی، درهمین رابطه درسراج‌الاخبار نوشت: "وقتی اعلی‌حضرت احمدشاه بابای غازی، به تأسیس واستقلال سلطنتِ افغانیه کامیاب آمد، امورات دفتر وکارهای کتابت ومیرزایی وازجمله نوشت‌وخوان دولتی که اساس امور سلطنتِ برآن موقوفست، به فارسی وبه‌دست همان مردمان فارسی‌زبانِ ایرانی‌الاصل بود که ازیادگارهای حکومت سابقه‌ی ایران باقی مانده بود.

ازآغازتأسیس استقلال دولت افغانیه زبانِ رسمی‌دولتی‌ما، زبانِ‌فارسی مانده است… هیچ کس درپی… تبدیل دادن رسومات دولتی از زبانِ فارسی به‌زبانِ افغانی ورسمی ساختن آن نیفتاده‌اند.

به‌این ترتیب محمود طرزی، این نظریه را تلقین وتئوریزه می‌کند که زبانِ فارسی عاریتی، بیگانه و" یادگارحکومت سابقه‌ی ایران" است. نظریه‌ی محمود طرزی، مبنی برعاریتی وبیگانه بودن زبانِ‌فارسی وادعای این ‌که رسمیت زبانِ‌فارسی "یادگار حکومت سابقه‌ی ایران" است، پایه‌علمی ندارد، خلاف واقعیت‌های تاریخی است وریشه درسیاست وناسیونالیسم قومی، وی دارد. (کتاب سرگذشت زبان فارسی- نجم کاویانی، صص23، 24و25).

به‌سخن میرمحمدصدیق فرهنگ، امیرامان الله درلویه جرگه‌ی حمل 1302خ|1923م. اعلام کردکه می‌خواهد زبانِ پشتو را درکشور تعمیم دهد وسپس انجمنی‌را به‌نام"مرکه‌ی پشتو"(انجمن پشتو) برای انکشاف زبانِ مذکور تأسیس کرد … وکتاب‌های درسی به‌زبانِ پشتو تألیف شد.

به‌این ترتیب دولت امیرامان الله خود رامؤظف به‌تعمیم زبان پشتو دانیست. اما به‌یاد داشته باشیم که محمود طرزی پنج سال پیش چنین نوشته بود. " … به فکر عاجزانه‌ی خود ما، یگانه وظیفه‌ی انجمن عالی معارف، باید اصلاح وترقی وتعمیم زبانِ وطنی وملتی افغانی باشد.

دولت‌ها درتمام کشورهای جهان برای انکشاف واصلاح زبان‌های خود انجمن‌های دولتی تأسیس می‌کنند واین امر از وجایب و وظایف دولت‌ها است؛ اما افغانستان شاید یگانه کشوری درجهان باشد که به‌رغم این‌که دارای دو زبانِ رسمی است؛ اما تنها یک زبانِ از امتیازِ داشتن"مرکه" یا انجمن برای انکشاف درسده‌ی بیستم برخوردار بود. امیرامان الله زبانِ پشتو را به‌عنوان یگانه زبانِ آموزش برمعارف کشور تحمیل نکرد؛ اما در روزگار محمدظاهر شاه وکاکایش محمدهاشم وعموزادگان وی، محمد داود ومحمدنعیم، زبان پشتو، به‌عنوان یگانه زبانِ آموزش برمعارف کشور تحمیل شد وزبانِ فارسی ازنظام آموزشی کنار زده شد.

به‌رغم این‌که درلوایح ومقررات دولتی زبانِ پشتو را اصل وزبانِ فارسی را ترجمه می‌دانستند؛ اما درعمل همه‌ی امور دولت وحتا سخن‌رانی‌های امیرامان الله در قندرهار به‌زبان فارسی بود. امیرامان الله درسال1305خ. به‌قندرهار سفر کرده وگزارش آن‌را به‌قلم خود به‌زبان فارسی تهیه کرده بود. امیرامان الله درقندرهار به‌زبانِ فارسی سخن‌رانی کرد. وی، برای این‌کار دو دلیل زیر را درگزارش سفرخود آورده است:

1. « … اکثری(بیش‌تری) شما حضار فارسی می‌دانید وعموم‌تان می‌توانید که به‌خوبی از آن استفاده کنید»

2. «… تا بتوانم خوب‌تر مطلب خود را ذهن شما بنمایم. فارسی صحبت می‌کنم»

اما درمورد جای‌گاه ونقش زبان فارسی، وی، درهمین گزارش نوشت: … مطالعه‌ی کتاب فارسی وحفظ مقاصد آن برای طلبه‌ی افغانی لسان، تقرباً همان حیثیت را دارد که لسان آلمانی برای دیگر طلبه‌ی ما، درمکتب امانی دارد.

البته منظور از"طلبه‌ی افغانی لسان" همانا"دانش‌آموزان پشتو زبان" است که به‌سخن امیر امان الله، زبانِ فارسی برای‌شان "حیثیت زبان آلمانی" را دارد، به‌نحوی‌که زبانِ آلمانی درمکتب امانی برای دانش‌آموزانِ فارسی زبان دارد. 
به‌رغم همه تلاش‌های‌که برای کنار زردن زبانِ‌فارسی صورت گرفت؛ اما نگاه کوتاهِ به فهرست کتاب‌ها، جراید ونظام‌نامه‌های دولت در دوره‌ی امانیه (۱۲۹۸خ-۱۳۰۸خ/۱۹۱۹-۱۹۲۸م) درکتاب‌خانه‌ی دیجیتال افغانستان، نشان می‌دهد که زبانِ‌فارسی بنابر توانایی، پشتوانه‌ی تمدنی وغنایی‌زبان، هنوز درعمل جای‌گاهی بسیار بلند دارد. (همان، صص، ۳۰، ۳۱، ۳۲و۳۳). 
همین‌گونه هر ورقِ این‌کتاب گران‌مایه، ترسیمی از ستم‌گری، جعل وتزویر، دشمنی آشکارای این حاکمانی فرومایه با زبانِ شیرین فارسی وصاحبان اصلی این زبان وتلاش‌های مغرضانه‌ای در جهت بر اندازی این سرمایه‌ی گران‌قیمت وتاریخی را به‌نمایش کشانیده است. با خواندن این کتاب گلوی هر انسانی صادق ودارای وجدان بیدار را بغض می‌گیرد وقلب‌سر شارش‌را به لرزه در می‌آورد وحسِ درد کشیده‌ی آدم‌هارا به‌تحرک فرا می‌خواند.

بادرد وتألم فراوان، بیش‌تری هم‌تبارانِ فارسی زبانِ این مرزوبوم از همه‌ی این حوادث شوم، آگاهی ندارند، با خواندن این اثر پرمفهوم ازهمه‌ای این ستم‌گری‌ها، برتری‌جویی‌ها وفارسی‌ستیزی‌های حاکمانِ مستبد درصد سال پسین آگاه می‌شوند.
پیشنهادِ من، برای جوانان ونوجوانان فارسی‌زبان این است که به‌صورتِ حتمی باید این کتاب وکتاب‌های دیگری مرتبط به زبان فارسی وتاریخ این زبان را بخوانند و وظیفه‌ی ایمانی و وجدانی خود راکه همانا، آگاه ساختن مردم است به‌صورت احسن انجام بدهند، تا باشد در راستای وحدت ویک‌پارچگی فارسی‌زبانان وجلوگیری ازچنین رفتارها وعمل‌کردهای شئونیسمی در آینده، سدی محکمی باشند ودرقسمت انکشاف و واژه سازی زبانِ‌فارسی که گرِه خورده با سرنوشت فارسی زبانان است کاری انجام داده باشند وبه احدی اجازه حمله بر زبان کهن وتاریخی، اجداد خود را ندهند.
لینک نشر، این نبشته در سایت وزین خراسان‌زمین.
https://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=4648

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۳۶
جمعه خان خراسان پور
چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۴۷ ب.ظ

شعر سعدی شیرین سخن

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

      سعدی

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۴۷
جمعه خان خراسان پور